جدول جو
جدول جو

معنی باد گنجی - جستجوی لغت در جدول جو

باد گنجی
(دِ گُ)
رجوع به باد کنجی شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از باد گند
تصویر باد گند
در پزشکی ورمی که در خایۀ مرد پیدا می شود، باد خصیه، باد فتق، فتق
فرهنگ فارسی عمید
(گُ)
فتق. قیله. ادره. (مهذب الاسماء). تن آس. غری
لغت نامه دهخدا
(سَ)
عمل و کیفیت بادسنج. تکبر. غرور. رجوع به بادسنج (مادۀ نخست) شود، بازیچۀ اطفال را گویند و آن چوبی یا چرمی باشد که ریسمانی بر آن بندند و در کشاکش آرندتا صدایی از آن ظاهر گردد و آنرا در خراسان بادفرنگ خوانند. (برهان). بادفر که بازیچۀ کودکان بود خواه چوبی باشد و یا چرمی. (ناظم الاطباء). رجوع به بادآفراه، بادافراه، بادافرا، بادفرا، بادفرنک، بادفرنگ، بادفر، بادفره، بادبرک، بادفرک، بادفر، بادفره، بادبرک، بادبر، بادبره، بادپر، گردنای، پل، گلگیس، خذروف، فرفره، بادفرک، فرفروک، خرّاره، بادبره، پهنه، بهنه، فرموک، فرفر، شیربانگ، دوامه شود
لغت نامه دهخدا
(دِ گُ)
بادیست که در خصیۀ مردم پدید آید و بسبب آن خصیه بزرگ شود و درد کند و آنرابعربی فتق گویند. (برهان). فتق. (ناظم الاطباء). بادی که در شکم و خصیه پیچد و خصیه ازو ورم کند. (سروری). بادیست که در خصیۀ مردم پدید آید، خصیه ورم کند و خصیه را بپارسی گند خوانند و این مرض را بعربی فتق گویند بمعنی گشادگی که آن پرده ای است برخلاف فتق. (آنندراج) (انجمن آرا). رجوع به باد فتق و بادگن شود
لغت نامه دهخدا
(دِ کُ)
باد کنج. قولنج و نفخی را گویند که درپشت آدمی بهم رسد و بسبب آن پشت خم گردد. (برهان). قولنجی که در پشت آدمی بهم رسد و بسبب آن پشت خم گردد. (ناظم الاطباء: بادگنجی و باد). قولنج و نفخی را گویند که در پشت آدمی حادث شود و خمیده کند چه کنج بمعنی خمیده پشت باشد. (آنندراج) (انجمن آرا). رجوع به شعوری ج 1 ورق 197 شود
لغت نامه دهخدا
(دِ گُ)
رجوع به باد کنجی و شعوری ج 1 ورق 154 شود
لغت نامه دهخدا
(دِ گَ دَ / دِ)
باد بویناک. باد متعفن. الریح المنتنه. (اقرب الموارد). زهم. زهمه. (منتهی الارب) ، بادفرا نیز گویند که بازیچۀ اطفالست و آن پوست پاره ای باشد مدور که ریسمانی در آن گذارند و در کشاکش آورند تا بگردش درآید و صدائی از آن ظاهر شود. (برهان) (آنندراج). رجوع به بادافراه، بادافره، بادفره، بادفر و فرفره شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از باد هنج
تصویر باد هنج
دریچه روزنه دریچه و روزنی که برای آمدن هوای تازه سازند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باد گندی
تصویر باد گندی
فتق، غری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از با گیجی
تصویر با گیجی
مع الارتباك
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از با گیجی
تصویر با گیجی
Confusedly
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از با گیجی
تصویر با گیجی
de manière confuse
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از با گیجی
تصویر با گیجی
de forma confusa
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از با گیجی
تصویر با گیجی
혼란스럽게
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از با گیجی
تصویر با گیجی
растерянно
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از با گیجی
تصویر با گیجی
verwirrt
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از با گیجی
تصویر با گیجی
заплутано
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از با گیجی
تصویر با گیجی
الجھن کے ساتھ
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از با گیجی
تصویر با گیجی
বিভ্রান্তভাবে
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از با گیجی
تصویر با گیجی
kwa machafuko
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از با گیجی
تصویر با گیجی
karışık bir şekilde
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از با گیجی
تصویر با گیجی
混乱して
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از با گیجی
تصویر با گیجی
confusamente
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از با گیجی
تصویر با گیجی
בצורה מבולבלת
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از با گیجی
تصویر با گیجی
भ्रमित रूप से
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از با گیجی
تصویر با گیجی
dengan bingung
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از با گیجی
تصویر با گیجی
zdezorientowany
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از با گیجی
تصویر با گیجی
verward
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از با گیجی
تصویر با گیجی
困惑地
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از با گیجی
تصویر با گیجی
de manera confusa
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از با گیجی
تصویر با گیجی
อย่างสับสน
دیکشنری فارسی به تایلندی